رسول پیروتی/کارشناس ارشد تاریخ باستان - سردشت
_________________________________


باستان‌شناسان کلید داران و محرم اسرار گذشتگان می باشند؛
اگر آنها اراده کنند و وظایفشان را به خوبی انجام دهند.
هیچ انسانی نمی میرد، هیچ بنایی از بین نمی رود.(دوران بی خبری صفحه30)

در سال(1854م) استن هنری‌لایارد موزه ای در قصر بلور هایدپارک لندن از جلال و شکوه یکی از ملتهای قدیم شرق میانه(آشور)به پا کرد، دو تالار از تشریفات و دربار شاهانه، گاوهای بالدار با سر انسان و کاشیهای رنگی براق! هنری لایارد در سال(1839م) با مستخدمش خود را به موصل رساند و در سال(1849م) در ساحل روبه روی موصل در تپه های(کویر نجیک) و(بنی یونس) بزرگترین قصرهای نینوا را یافت و این پایان داستان آشوریانی بود که به مدت چندصدسال از ثلث آخر هزاره دوم قبل از میلاد تا(612م) سرزمین اجدادی ما را در شمال غربی کنونی ایران مورد تاخت و تاز خویش قرار دادند. نام نینوا پایتخت آشوریان و مردمانش، با خونریزی و ظلم و وحشت و غارتگریها توأم گشته اما این دشمنان هزاره های قبل از میلاد از دشمنان کنونی این ملت،انصاف و مروت بیشتری داشته اند که نام ما را نه آشوریان کوهی بلکه به احترام و اکرام(ماناش) به معنای کشور مانائی ها آورده اند.
تقریباً هر سال در ماه تموز(ماه اول تابستان و ماه دهم از سال رومی و بابلی) که ایزد دانش(نین_ ایگی_ازاگ) بر روی لوحی کهن آن ماه را برای تجمع سپاه تعیین کرده است_شاه آشور به جنگ می رفت و نخستین هدف این لشکر کشیها زاموا بود.
آشوریان با آنکه بزرگترین مصرف کنندة آهن بودند، در قلمرو خویش آهن نداشتند و اقوام مقتدر اورارتویی از طرف شمال، آشوریان را از دسترسی به مراکز معدنی ساحل جنوبی دریای سیاه و ماوراء قفقاز منع می کردند. بنابر این توجه آشوریان به آن سوی مرزهای شرقی خود در شمال غرب ایران کنونی جلب شد. ایران نه تنها به دلیل داشتن معادن آهن، بلکه همچنین به سبب داشتن معادن مس و لاجورد که بسیار مورد نیاز آشوریان بود. و مهمتر آن به این دلیل که دره ها و دشتهای سرسبز ایران جای مناسبی برای پرورش بهترین نژاد اسب که اساسی ترین ابزار برای تاخت و تازهای آشوری به حساب می آمد، مورد توجه آشوریان بود.

آشوریان به کرات از گردنه های زاگرس در شمال غرب ایران عبور دره ها را طی کرده، از رودخانه ها گذشتند و قدم بر نقاط مختلف این سرزمین نهادند. در این سفرهای نظامی گزارشگران و وقایع نویسان آشوری به فرمان شاه آشور تمامی سفرهای نظامی خود را ثبت و ضبط کرده، برای آیندگان چون هنری پرگهر نگه می داشتند تا امثال هنری‌لایارد بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند.

با آنکه متونی که از آشوریان باقی مانده بیانگر اراده قهار آنها و برگرفته از تفکرات این غارتگران ملتهاست. و مسلماً تفکر غالب در آنها آشوری خواهی بوده و آشور را محور قرار داده و فقط از کامیابیهای آنها سخن گفته است، اما تا جایی که چون فانوسی راهنمای مسیرهای کشف و شناسایی تاریخ و گذشته ماست، هیچ تردیدی در استفاده از آنها نباید داشته باشیم.
هنری لایارد در یک شب مهتابی نوامبر(1849م)خواب از چشمان خویش ربود تا تالارهای قصر نینوا را باز یابد و راه و مسیر شناخت خانه های اجدادیان را به روی ما بگشاید.

لایارد وقتی به پیکره های عظیم وسنگهای بالداری که از ورودی های کاخ همان نمرود محافظت می کردند نگاه می کند، با لحنی آرام حسرت بار می گوید(این ها 25قرن از چشم انسان پنهان مانده بودند و اینک بار دیگر با عظمت باستانی خود سربرآورده‌اند اما صحنه پیرامونشان چقدر عوض شده است. شکوه و تمدن یک قوم قدرتمند جای خود را به ویرانه‌ها و تلهای خاک بی شکل سپرده است بر فراز تالار وسیعی که آنها در آن می‌ایستادند گاو آهن گذشته واینک غلات روییده است).

نوشته های آشوریان و مردانگی و انصاف این بی رحمان تاریخ و تلاش و جستجو چندین دهه بهمن کارگر باستان شناس ایرانی، کلنگ باستان شناسان را به تپه2 ربط آورده، تا با صبر و حوصله در سیاهی قرون و اعصار به دنبال شهر آفتاب نوشته در گزارشها و فتح‌نامه‌های آشوری به پیش روند.
این باستان شناس پر کار برای اثبات فرضیه خود مبنی بر موساسیر بودن ربط مردانه به میدان آمده و خود کارگری تازه کار، آفتاب شهر آفتاب را به جان می خرد.

اما آنچه از موساسیر و از میان خاکهای آن سر درآورد نالان و گریان سر بر پای کارگر نهاده می خواهند تا دوباره در اعماق خاک فرو روند. چون تحمل مردمانی را ندارند که خود نتنها نقش و نگار و لعاب و دیوار ندارند بلکه برای دیگران اجیر بی مزدند. اینان اجداد خویش را فراموش کرده اند و راه خانه را بلد نبوده، حتی حافظ ناموس، فرهنگ و میراث گذشتگان خویش نیستند.
میراث گذشتگان ما سر‌برآورده است. وظیفه ما این است که قدر این مهمانهای عزیز سربرآورده از گذشته و سفیران اجدادمان را بدانیم.
شاید که کلیدی برای گشایش درهای بسته صفت تورسیم و رشد و توسعه اقتصادی منطقه باشد با اهمیت یافتن بیشتر حفاریها در فصل های بعدی کاوش واعلام مناسب و شایسته نتایج آن از حیطه توجیهات عدم امنیتی منطقه برای اجرای پروژه های بزرگ خارج شویم.
ـ برای جهانیان معلوم و مشخص شود که این مردمان، از هزاره‌های قبل از میلاد مدافع و چون عقابی بر سر قله‌های زاگرس پرچمدار استقلال و آزادگی بودهَ‌اند.

ـ گره‌های کور تاریخ این مردمان و معماهای حل نشده آنان گشوده شود.
ـ با ثبت آثار فراوان تاریخی موجود در منطقه دایره کردشناسی و مطالعات در این زمینه توسعه و گسترش یابد.
ـ اهمیت بیشتری به گذشته داده شود تا نسل‌های کنونی و نسل‌های آینده با انگیزه بیشتری در میدان تولید فعالیت کنند تجلیل از گذشتگان باعث می‌شود آیندگان به اهمیت کار خویش واقف شوند.
افزون بر این موارد، آنچه از بیانات سرپرست گروه باستان‌شناسان استنباط کرده‌ایم نشانه‌هایی از غارتگری اقوام ماد و عدم توانایی در ساخت، تولید و معماری به سبک ماناها مشاهده می‌شود که می‌تواند در مسیر نوشته‌های پورپیرار و تأکید بر آن باشد و این خود گشایش راهی است دیگر در حوزه نقد تاریخ راهی که می‌تواند کل گذشته و شیوه نگارش آن را دگرگون نماید.